جلسه دوم: ورودی ها و خروجی ها در یادگیری زبان جدید
در جلسه قبلي به اين موضوع اشاره كردم كه يادگيري اصولي زبان از جنس يادگيري ناخودآگاهه و بايد تمركزمون روي اين نوع يادگيري باشه تا بتونيم در زمان كوتاهتري زبان جديدو ياد بگيريم و در روند يادگيري هم شاهد پيشرفت روزانه باشيم.
حالا در این جلسه در مورد ورودي ها و خروجي ها صحبت مي كنیم.
اول خيلي ساده با يك مثال اين موضوعو توضيح ميدم:
اين شكلو نگاه كنيد. من اگه بخوام يه برگه پرينت بگيرم اول بايد اطلاعات رو به كامپيوتر بدم و اونو از طريق كيبورد انجام مي دم. بعدكامپيوتر اونو پردازش ميكنه و الان ميخوام ازش خروجي بگيرم. كامپيوترو به يه پرينتر وصل مي كنم تا بتونم اونو چاپ كنم.
حالا بيايم اينو تعميم بديم به يادگيري زبان:
براي يادگيري زبان دو تا از مهارتهاي اصلي كه ورودي محسوب ميشن مهارتهاي ليسنينگ و ريدينگه.
وقتي به خوبي بتونيم اين دو تا مهارتو پرورش بديم يني تونستيم ورودي هاي مغزمونو تا حد ممكن افزايش بديم و طبيعتاً ميتونيم ازش خروجي بگيريم. كه خروجي هاي ما ميشه اسپيكينگ و رايتينگ.
اينو بايد همیشه به خاطر داشته باشیم كه اگه بخوايم ارگانيك و ناخودآگاه زبانو ياد بگيريم بايد ورودي هامونو (از طریق لیسنینگ و ریدینگ) تا حد ممكن افزايش بديم. (البته با روش درست)
اول در مورد ورودی ها یعنی مهارتهای لیسنینگ و ریدینگ صحبت می کنیم:
شايد پيش خودتون بگيد كه من خيلي وقته كه ليسنينگ تمرين مي كنم و حتي كتابهاي زيادي هم خوندم مگه قراره ديگه چيكار كنم؟
الان جوابو ميگم.
يكي از مشكلات اساسي ما همينه كه اطلاعات زيادي داريم ولي نمي تونيم ازشون استفاده كنيم.
قراره ما از ورودي ها به نفع خروجيها استفاده كنيم.
ورودي ها وقتي به دردمون ميخورن كه مغز ما اونارو پردازش كنه اگه غير از اين باشه نميتونيم ازش خروجي بگيريم.
مغز ما بيشتر از وروديهايي استفاده ميكنه كه قبلاً ناخودآگاه جذب كرده تا بتونه ناخودآگاه هم روي زبان جاريش كنه و بتونيم راحت حرف بزنيم.
من خودم به شخصه ميونه خوبي با كتاب و متاب ندارم. يني وقتي كتابو جلوم ميزارن و ورق ميزنم پيش خودم ميگم يني من بايد اين همه تمرينو جواب بدم، اين همه جاي خالي رو پر كنم، اين همه سوالو جواب بدم. واسه همينه كه در كسري از ثانيه كتابو ميبندم و ميرم سراغ منابع خودم كه هيچ اثري از تمرين حل كردن درش نيست. (نه اينكه كتاب بد باشه، ولي يه جورايي مارو كتابي بار مياره و خيلي زمان ميبره كه بتونيم با دنياي واقعي ارتباط بگيريم)
پس سعي كنيد از منابعي استفاده كنيد كه به دنياي واقعي نزديك تر هستند و شما رو زودتر به مقصد میرسونن.
(تمرکز من توی دوره هام روی همین موضوعه که محتوایی که در اختیار زبان آموزا قرار میدم به انگلیسی واقعی نزدیکتر باشه مثل نمونه پایین که یه مکالمه بین دو نفر در دنیای واقعیه.) این چیزی هست که شما بهش نیاز دارید که بتونید اسپیکینگ عالی رو تجربه کنید.
حالا بيايم چند تا نكته رو باهم ياد بگيريم كه چطوري بتونيم از ورودي ها (ليسنينگ و ريدينگ) نهايت استفاده رو ببريم.
1.بحث اصلي و اول من اينه كه شما بايد منبعي رو براي گوش دادن يا خوندن انتخاب كنيد كه بتونيد باهاش ارتباط بگيريد و يه چيزايي ازش بفهميد نه اينكه فلان شخص اينو معرفي كرده پس اين بهترين منبعه.
سطح خودتو بدون و منبعتو انتخاب كن. (اولويتو بزار روي فايلهاي صوتي مثل پادكست)
براي ريدينگ هم كتابهاي سطح بندي شده ي زيادي وجود دارن كه كافيه چند تاشونو نگاه كني كه بدوني كدومش براي تو بهتره.
- وقتي ميخواي لیسنینگ تمرین کنی کاملاً ریلکس باش.
يادگيري به زور زدن و فشار آوردن به مغز نيست. پس بزار مغزت كار خودشو بكنه و هرچيزي كه لازم داره مطمن باش خودش جذب ميكنه. بزار مغزت يه كم نفس بكشه و با خيال راحت ورودي هارو جذب كنه.
شايد اول كار اين حس بهت دست بده كه من اينطوري چيزي ياد نمي گيريم (چون قبلاً آگاهانه زبان ياد گرفتي الان يكم برات نامأنوسه كه اين ديگه چه روشيه)
ولي مطمئن باش نتيجه ميگيري البته به شرطي كه استمرار داشته باشي.
- به جاي خوندن يا گوش دادن به چندين منبع، يه منبعو خوب بچسب و حلاجيش كن بعد برو سراغ يكي ديگه.
از هر نوع محتوایی که استفاده می کنی باید یه چیزی ازش یاد بگیری بعد بری سراغ منبع دیگه. پس صبور باش و با حوصله کاراتو انجام بده.
- روي علاقه مندي و تخصص خودت مانور بده.
يني اوايلِ كار از منابعي استفاده كن كه قبلاًدر موردشون ميدوني و خام نيستي. مثلاًمن رشته م مكانيكه علاقه دارم به مهندسي و ساخت قطعات مكانيكي، ميگردم و منابع مرتبطشو گير ميارم و ميشينم گوش ميدم يا مي بينم.
5. از فرايند گوش دادن و خوندن لذت ببر.
این لذت بردن فقط برای زبان خوندن نیست. تمام کارهایی که ما انجام میدیم اگه بهمون حال نده نمی تونیم ادامه ش بدیم. پس لذت بردن رو در اولویت بزار.
حالا میخوایم یه کم در مورد خروجی ها صحبت کنیم.
همونطور که در شکل بالا مشخصه، وقتی ما بتونیم ورودی های خوب و مفیدی رو وارد مغزمون بکنیم اونوقت می تونیم انتظار داشته باشیم که بهمون خروجی بده.
خروجی های ما میشه اسپیکینگ و رایتینگ.
خیلی ساده و خلاصه میتونم بگم که راز موفقیت شما در به دست آوردن اسپیکینگ عالی و حتی رایتینگ خوب، تمرکز و استمرار بر روی مهارت های ورودی یعنی لیسنینگ و ریدینگه.
آیا تا حالا شده بدون دغدغه ي يادگيري(منظورم لغت درآوردن و دقت به گرامر جمله ها و … )، بشيني يه فايل صوتيو گوش بدي يا يه كتابو بخوني؟
در بخش دیدگاه ها در پایین همین صفحه میتونی نظرتو بنویسی.
برای مرور جلسات قبلی روی لینک های زیر کلیک کنید.